جدول جو
جدول جو

معنی خوش منزل - جستجوی لغت در جدول جو

خوش منزل(خوَشْ / خُشْ مَ زِ)
دهی از دهستان میان تکاب بخش بجستان شهرستان گناباد. واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری گناباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
خوش منزل(خوَشْ/ خُشْ مَ زِ)
آنکه از طرف سلاطین و امراءپیشتر رود و جا برای فروکش خوش کند. (آنندراج) : پیشخانه داران سرکار جهان مدار با خوش منزلان سبقت شعار کوچ هر منزلی به بارگاه عظمت دستگاه بیارایند. (نعمت اﷲخان عالی در بهادرشاه به نقل از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش مزه
تصویر خوش مزه
ویژگی هر چیزی که طعم و مزۀ خوب داشته باشد و به ذائقه خوش بیاید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش منش
تصویر خوش منش
دارای رفتار مناسب، شادمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
خوش سیما، زیبا، خوش نما، خوش منظره
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ مَ)
خوب مغزی. خوش باطنی. مقابل خوش ظاهری:
به خوش مغزی به از بادام تر بود
به شیرین استخوانی نیشکر بود.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَ)
خوش سخن. خوش کلام. خوشگو
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَ نِ)
خوش طبعی. فکیهه. لاغ. فکاهت. مزاح. شوخی. بذله گویی. هزاله. مطایبه. نشاط. سرور. فرح. انبساط. (یادداشت مؤلف) :
چون دل باده خوار گشت جهان
با کروژ و نشاط و خوش منشی.
خسروی.
پس خویشتن تسلیم کرد و آن... هدف کرده و بخوش منشی شربت آن ضربت نوش کرد. (تاریخ بیهق) ، تسلیم در اصطلاح حکمت مدنی. (از نفایس الفنون)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَ ظَ)
خوب چهره. نیک سیما. نیکودیدار. (ناظم الاطباء). خوش نما. خوب دیدار. (یادداشت مؤلف). خوبروی:
که دریافتم حاتم نامجوی
هنرمند و خوش منظر و خوبروی.
سعدی (بوستان).
، با منظرۀ خوب. با چشم انداز نیکو. خوش منظره: و صباح از عکس جمال حورالعینش خوش منظر. (ترجمه محاسن اصفهان). ابوعلی محمد مردی فاضل بوده است و بغایت پرهیزگار و خوش محاوره و خوش منظر. (تاریخ قم)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
خوبروی خوش چشم انداز نیک منظر خوب صورت نیکو چهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش منش
تصویر خوش منش
خوش طبع نیکو طبیعت، سازگار، شاد شادمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش منشی
تصویر خوش منشی
حالت و وضع خوش منش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش مزه
تصویر خوش مزه
((~. مَ زِ))
آن چه که دارای طعم و مزه نیک باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
مناظر طبيعيّة جميلة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
Scenic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
pittoresque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
malowniczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
ya kuvutia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
живописный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
malerisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دلکش
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
মনোরম
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
manzaralı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
风景优美的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
경치가 좋은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
風光明媚な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
ציורי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
सुरम्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
мальовничий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
สวยงาม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
schilderachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
pintoresco
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
panoramico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
pitoresco
دیکشنری فارسی به پرتغالی